به گزارش شهرآرانیوز، پنجاه و ششمین جلسه انجمن "عصر داستان" امروز در مکتب هنر رضوان مشهد با حضور علاقمندان به نویسندگی و جمعی از نویسندگان مشهدی برگزار شد و به نقد و بررسی رمان "غم سوزی" اثر اعظم عظیمی، برنده شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد پرداخت.
عصر داستان بر خلاف بسیاری از جلسات نقد و بررسی آثار ادبی، به جای اینکه نویسندگان و کارشناسان را جلوی مهمانها قطار کند و مجبور باشند فقط شنونده باشند این بار میزنقد را به میهمانان سپرده بود و جوانان علاقمند به ادبیات و نویسندگان میهمان، تریبون را بدست گرفته بودند.
نگار تشکری که مجری برنامه است به گوشهای از نقد تیمور آقامحمدی درباره رمان غمسوزی اشاره میکند که نوشته است، این اثر، داستانِ مواجهه انسان با رنجهای خود است. آیا آدمها در رنج اقامت میکنند، یا میتوانند با درکِ مایه رنج را به جلو بروند؟ این مضمونِ مطرح در اثر است. موضوع رساله هم که بهرههای اخلاقی از شرّ است، به همین رنجِ مدام اشاره دارد. راوی رمان غمسوزی مرد است در حالی که نویسندهی رمان زن است، یعنی ما با راوی غیرهمجنس طرفیم. من به یاد ندارم که رمانی فارسی در این حجم منتشر شده باشد از یک خانم با راوی مرد. جسارت نویسنده در این زمینه قابل تحسین است.
نیلوفر یوسف زاده یکی از خوانندگان و حاضران درباره رمان غمسوزی گفت: غمسوزی روایت رنج است که چرا رنج می کشیم. نویسنده اثر به خوبی می داند چه دارد می نویسد و چه رنجی را دارد به نمایش می گذارد. زبان و لحن روان و ساده نویسنده قابل تحسین است. دردی که شاید خیلی از نویسندگان خواستند روایت کنند اما تا این حد موفق نبودند. بنظر من رنج اصلی که روایت اصلی داستان است رنج یک عشق از دست رفته است که با ورود مسئله جهان شمول عشق، عاشق و معشوق وارد صحنه می شوند. غمسوزی، یک روایت غیر کلیشه ای و غیر متحجرانه از یک خانواده مذهبی است در حالیکه بسیاری از فیلمها و دیگر آثار ادبی افراد مذهبی را خشک و متحجرانه معرفی کردند که حتی بلد نیستند بخندند.
نوروزی، دیگر جوان حاضر در دورهمی عصر داستان با اشاره به شخصیت پردازی ظریف در "غمسوزی" گفت: شخصیت پردازی خوب از ویژگیهای منحصر بفرد این اثر است. با اینکه راوی مرد است اما بنظرم شخصیت اصلی داستان زن است که همه چیز حول آن میچرخد و داستان شکل میگیرد. تکنیک داستانی، تغییر زاویه خارج از رئالیته داستان نیست و به موقع این اتفاق می افتد که نشان دهنده مخاطب شناسی نویسنده است، اما با این حال غافلگیری در داستان کم است.
ام البنین ماهر، بانوی نویسنده مشهدی نیز به زوایای روانشناسی غمسوزی پرداخت که بر مبنای دورههای شخصیتی فروید آن را تقسیم بندی کرد، مثلا اینکه بازنمایی رابطه عاطفی مادر و فرزندان ناشی از عقده ادیپ که فروید مطرح کرده پرداخته شده است. همچنین آشنایی زدایی خوبی درباره نامادری و فرزندخوانده اتفاق افتاده است و نگاه بدبینانه ای که در جامعه نسبت به این افراد وجود دارد را طور دیگری نشان داده است که خلاف این جریان و نگاه معمول افراد است. همچنین رمان، بر پایه عشق سوار است که در طول داستان نمودهای مختلفی دارد؛ عشق احسان به فریده، بانو به پسرانش و ... و در کل میتوان گفت "غمسوزی" رمان خوش خوانی است و پیرنگ قویای دارد. کشکمش روان رنجورانه در سراسر رمان مشهود است از جمله اینکه دوستی، با عشق شخصیت اصلی ازدواج میکند.
اعظم عظیمی، نویسنده غمسوزی نیز پذیرای نقدها بود و اظهار کرد: به نوشتن از نوجوانی علاقه داشتم و گاهی مینوشتم. بعدها در انجمن ادبی دفتر تبلیغات اسلامی جلساتی برگزار کردیم و هر هفته داستان می خواندیم و نقد می کردیم که کمک بزرگی به من کرد. اساتیدی از جمله استاد مرحوم تشکری نیز در این جلسات حضور موثری داشتند.
عظیمی بیان کرد: انجمنهای ادبی نقش موثری در تقویت قلم نویسنده دارد و می تواند شدت و استعداد نویسنده را سرعت ببخشد.
وی با اشاره به تولید برخی آثارش درباره تولد رمان "غمسوزی" ابراز کرد: غمسوزی ابتدای تولدش داستانی کوتاه بود که به دلیل اینکه در قالب داستان کوتاه خوب پرداخته نشده بود توسط ناشر پذیرفته نشد که از این بابت خداراشکر میکنم. این داستان و ایده نزد من ماند و کم کم تصمیم گرفتم به آن بپردازم، خواستم آن را در قالب فیلمنامه بنویسم اما نشد و در نهایت بعد از گذشت سه سال آن را در قالب رمان نوشتم. شاید یکی از دلایل پردازش خوب شخصیتها در غمسوزی این باشد که وقتی با یک رمان ارتباط بگیری، کم کم زوایای مختلفش هم برایت مکشوف می شود و میتوان به ابعاد آن بهتر پرداخت.
عظیمی در خصوص محتوای قالب رمان که رنج است خاطرنشان کرد: همه انسانها طبق آیه قرآن در رنج آفریده شدند. بنظرم رنج ها عامل حرکت انسان هستند. داستان نوشتن خودش تجربه است و تلاش کردم از کنار این تلاش، معنایی برای رنج بدست بیاورم.
نویسنده "زنها روحانی نمیشوند" در پاسخ به نقد یکی از مهمانان که عنوان کرده بود داستان غافلگیری ندارد تصریح کرد: همه داستانها قرار نیست بر مبنای غافلگیری نوشته شود و برخی داستانها محور بنایشان بر کشف و پردازش شخصیت است.
عظیمی در خصوص شخصیت احسان نیز گفت: با توجه به نقدهایی که وجود داشت گمان کردم حق شخصیت احسان در داستان به خوبی ادا نشده است که حالا یا مخاطب به خوبی متوجه آن نشده یا من نتوانستم حق مطلب را ادا کنم. اگرچه تلاش کردم نشان دهم این فرد دلیلی محکم برای جدا شدن از فریده دارد اما گویا این موضوع دیده نشده است. اصل ماجرا در گفتگوی بین فرهان و احسان اتفاق افتاد که احسان دچار عذاب وجدان است و به فرهان می گوید دلیل جدایی من بخاطر این است که فریده را از تو گرفتم و آنجا نشان میدهد احسان عمدا با فریده ازدواج می کند.
در پایان دورهمی عصر داستان نیز، اعظم عظیمی به خوانش بخشی از کتاب پرداخت و به سوالات شرکت کنندگان پاسخ داد.